عشق آرماني

ساخت وبلاگ
محبوبمبرای دوست نداشتنت با احساسم معامله ها کردمو هر بار باختم , شکستممی دانم دیگربرای تمام احساس های ناب گذشته دیر شدهولیجان دلم , آروم جونمعشق که حد و مرز ندارهزمان نمی شناسههمیشه در نامه هایم برایت گفته امعشق بی مرز ترین آفریده ی دنیاستپس از من نخواه برای زمان های بدون تو پشیمان باشماز من نخواه دیگر عاشقت نباشماز من نخواه به خاطره اینکه فقر فرهنگی نخواست ؛ زمان عاشق شدنم نیست فراموشت کنماز من نخواهچون می دانی به جایی نمی رسیمن اگر اهل بی وفایی بودماگر اهل فراموشیت بودمخیلی وقت پیش باید از دنیای احساسم دور می شدمهمه ی آدمها می دانندفقر فرهنگی تو را از من گرفتهمه می داننداگر فقر فرهنگی نبود چقدر خوشبخت بودیممحبوب جان و دلممن عشق را از همان کودکی ها یاد گرفتممن عشق ورزیدن را لحظه لحظه لمس کردموقتی پدرم بی ریا عاشق مادرم بودوقتی مادرم برای یک عزیزم گفتن پدرم تا عرش می رفتاز من نخواه بی خیال عشقمان شومچون فقر فرهنگی نخواستهمن از مادرم یاد گرفتمهر انسانی فقط یکبار عاشق می شودمن از پدرم یاد گرفتممرد واقعی اهل خیانت و فراق نیستباور کندنیای عاشقانه ی آنها را دیده امکه حالادر این نقطه از روزگارمهنوز می گویمتو تنها عشق ماندگار منی + نوشته شده در  بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ساعت ۱۲ ق.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:40

از دیار شما سفر خواهم کرد. از دیار عشق نمایان رنگی سفر خواهم کرد.به جایی می روم که ,آدمها به خاطر مال دنیا عاشق یکدیگر نباشند.به جایی می روم ,که محبت بوی میراث نداشته باشد.به جایی می روم ,که آدمها , بر سر گفتن یک دوستت دارم ساده با هم قهر نکنند.جایی که ,آدمها معنی احساس را با ترازوی مادیات نسنجند.جایی که ,آدمها به خاطر قدرت بیشتر به راحتی از حریم امن یکدیگر نگذرند.جایی که حریم آدمها ارزشمند باشد.جایی که همخونها بر سر مال بیشتر , به جان هم نیفتند.سرزمین آرزو های من ,خالی از ,همه ی بدیهاست. آدمهایش اسیر خشم و اضطراب نیستند. جایی که خدا هست , عشق هست , محبت هست , احساس های ناب هستچقدر رویایی شده ام نه ؟ درست فهمیدی , حال دلم خوب نیست.خوب عشق به همین حال بدیاشه .حالا به من می خندی و می گویی ,بیچاره رویا پرداز شده ,چنین جایی وجود ندارد.آن مدینه ی فاضله ی من , آن سرزمین آرزو های من ,همان حریم بین دستان توست ,که عاشقانه دوستش دارم.در حریم آغوش تو ,آدمها ی فرصت طلب نیستند.آدمها از سر مجبوری عاشق هم نیستند.در حریم دستان تو ,محبوب ترین محبوب دنیا هست .و همین برای تمام عاشقانه هایم کافیست . + نوشته شده در  بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:40

محبوبمیه روز یه دفعه بعد از اون همه انتظارتصمیم گرفتم برای یه بارم شدهبیام حرف دلمو بهت بگمحالا چه خوشت بیاد چه ازم متنفر بشیلااقل سالهای دور آیندهاز تلاش کردن برای داشتنت پشیمون نیستممیدونم تلاش خودمو کردم ولی متاسفانه شریک احساس من انتخاب درستی نبودحالا از همه ی نامه هایی که برات نوشتمپریشون نیستم , خودمو سرزنش نمی کنمچون حالا می فهممعاشق واقعی کسیِ که برای رسیدن به محبوبشهر کار درستی میتونه انجام بدهولی طوری که به حریم امن احساسش آسیبی نرسونهمحبوبماز وقتی صداتو شنیدم آروم شدمدیگه برام فرقی نمی کنهخودت نخواستی بیای یا مجبور شدی توی دنیای من نباشیاز حالا به بعد هر آدمی جایگزینت بشهنگران نیستمچون برای رسیدن به این مرحله از زندگی هر تلاشی در توانم بود کردمحالا هم میگم نشد که نشد حتما خدا نخواستباور نمی کنی اگه بگمهزاران بار به عشق تو گل خریدم وحیاط خونه رو آب پاشی کردمهزاران بار تو رو در رویا تصور کردم که اومدی و بهم میگیدوست دارم جلوم بشینی من خودم ... + نوشته شده در  سی ام دی ۱۴۰۲ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:40